تفریحی و سرگرمی
دانلود فیلم دانلود موزیک دانلود ویدیو اموزش و ترفند عکس اس ام اس داستانهای کوتاه مصالب اموزنده

دزد بیشعور

گویند روزی دزدی در راهی بسته ای یافت که در آن چیز گرانبهایی بود و دعایی نیز پیوست آن بود. آن شخص بسته را به صاحبش بازگرداند.

او را گفتند : چرا این همه مال را از دست دادی؟

گفت: صاحب مال عقیده داشت که این دعا، مال او را حفظ می کند و من دزد مال او هستم، نه دزد دین! اگر آن را پس نمی دادم و عقیده صاحب آن مال خللی می یافت، آن وقت من، دزد باورهای او نیز بودم و این کار دور از انصاف است..!




ارسال توسط **علیرضا**

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 41 صفحه بعد